درکت می کنم منم داخلیمو قبول شدم به هر حال خدا رو شکر

خب خیلی کم میای دلم واست یه ذره میشه بیشتر بیا دیگه

میشه پروانه بود و رو هر گلی نشست اما بهتره عین ِ عشقم (محمد امین عزیزم ) بهترین بود

و تو  دل ِ دختری عین ِ من نشست

سلام جناب آقای لوووووووووووووووووس  (عشقم) :

من خیییییییلی حسّاسم (بهت گفته باشم ) . باید میومدی و ازم می پرسیدی که چه مرگمه ؟ بعد قضاوت می کردی ، نمره های فیزیک رو دادن می دونی بچه ها چند شدن 13 ،13/5 ،13/25 ،11 و ..........من که جرئت نکردم برم بپرسم چند شدم !!!!!! فک کن .

جالبه همه گریه می کردن ولی من می خندیدم اصلا نمی دونم چرا اینقدر واکنش های معکوسی نسبت به همه چیز دارم .

می دونی امروز چی شد؟ خب آره قبول دارم ،خییییییییییلی کم آپ می کنم  ولی هر روز سر می زنم امروز اینقدر دلم برات تنگ شده بود که بدون ِ اینکه کسی چیزی بگه زدم زیر گریه (منی که تیکه تیکه ام کنن گریه نمی کنم جلوی بقیه امروز واقعا گریه کردم ) ، طاقت نیاوردم با فهیمه رفتیم تو کارگاه کامپیوتر ، من نمی دونستم وب آهنگ داره ، یه دفعه ای صداش بلند شد ، خانم نزدیک بود دارم بزنن ...... اتفاق های وحشتناکی داره برام میفته که تو خبر نداری ، جایی نرفتم فقط .......

بعد از خوندن این مطلب می تونی دوباره اگه خواستی بری و مطلب بذاری :

(کی بهم میگفت دوست دارم و عاشقتم حالا منو به خودش وابسته کرده از خودش خبری نیس نمیدونم کجا رفته خب نباید یه سر بهم بزنی نمیگی گناه دارم)

خییییییلی بی انصافی یه شب نشد راحت بخوابم از بس تو فکر جناب عالی بودم ، به هر حال چه کنم که هنوز هم :

دوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووست دارم

در عجبم از کار خدا وقتی تو را آفریده انتظار یکتا پرستی دارد از من

پذیرفته ام که تنها در قلبم می توانم داشته باشمت  .........

 بی تو ترک برداشته ام و به هر بهانه ای می شکند دلم  .......... گاهی گم می شوم پشت پنجره ها و سکوتم

 ............ بغض می کنم تا نشنوند صدای شکستنم را ...........

  گاهی وقت ها مجبورم احمق باشم .......... روی کاغذ می نویسم دست های تو و روی ان ها دست می کشم .